روزگاری از جنس تنهایی

سکوتم از رضایت نیس...

صفحه اصلي | عناوين مطالب | تماس با من | پروفايل | قالب وبلاگ



هیییییس....

به من دل نبندید...

من دیگر توان ندارم...

نگذارید با رفتار سرد ویخ زده ام

     شما را از خود برنجانم...

قلب من به روی هر احساسی بسته است...

و روی آن حک کرده ام

    «عشق ممنوع»...

دیگر حتی اگر خودم هم بخواهم...

نمیتوانم کسی را دوست داشته باشم...

من نمیتوانم اجازه دهم کسی مرا مخاطب خاص خود صدا کند...

من نمیخواهم در هیچ کجای این دنیا

      قلبی برایم بتپد

وچشمی انتظارم را بکشد...

چرا که...

رفتن را خوب یاد گرفته ام...

من مسافر همیشگی نخواهم بود...

من دلم آزرده ام...

نمیتوانم کسی را̎ عزیز دلم̎ خطاب کند...

احساسات من پژمرده است...

درست است که سنی ندارم

     ولی پیر شده ام...

دَرِ قَلبِ من قفل است

     و کلیدش

سالهاست که  گم شده است...

صبرکردن برای من

     مثل صبر کردن...

بالای جنازه ای است

 

که دکترا

جواز دفنش را صادر کرده اند

هیس



نظرات شما عزیزان:

ܨܓܨ♥♥בפֿـترے اَز جـنـس بآرآטּ ♥♥ܨܓܨ
ساعت20:45---26 ارديبهشت 1394
cher

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





یک شنبه 11 / 2 / 1394برچسب:, ساعت 12:3 AM توسط رضا